سفارش تبلیغ
صبا ویژن
AGHLY
یاری دهنده ترین چیز بر رشد خرد آموزش است . [امام علی علیه السلام]
    ت

 

عقل و دین

مساله رو یارویی عقل و دین ، مساله ای نیست که با ذات و هویت خاص عقل و واقعیت و حقیقت دین ، پیوند داشته باشد .

هیچ یک از مظاهر و نمود های عقل آدمی به خودی خود ، با دین و دینداری نا سازگار ی ندارد . علم و فلسفه و ره آوردهای آن اگر بر طبیعت نخستین و آغازین خود باشند ، یعنی در چهره کشف حقایق هستی و طبیعت پدیدار شوند و در جهت درست و انسانی به کار گرفته شو ند ، نه تنها با دین سازگار می باشند که سعادت مادی و معنوی بشر را به ارمغان خواهد آورد . همای سعادت آن روز بر سر بشر سایه خواهد گسترد که وی عمیقا َپی ببرد که به دو بال نیاز دارد ، بالی از دانش و بالی از ایمان (35) پس عقل و دین ساز واری و سازگاری ذاتی با یکدیگر دارند . به راستی نه عقل در برابر دین می ایستد و نه دین رویا روی عقل و دانش جبهه می گشاید ، بلکه این بعضی رو حانیون و کار گزاران عرصه علم و فلسفه اند که دو چهره

نا ساز وار از علم و دین نشان داده اندو چنین تصور شده که میان آن دو پیوندی وجود ندارد . ما می بینیم که اگر هم خود ادیان و صاحبان اصلی ادیان این گونه نباشند ، ولی غالباَ در میان پیروان و روحانیون ادیان ، این مطلب بوده است که دین را

(6)

به عنوان حقیقی بر ضد عقل و نقطه مقابل آن عرضه می داشته اند و عقل را به عنوان یک وجود مزاحم و یک مانع دین و چیزی که یک انسان متدین باید آن را کنار گذارد و الا نمی تواند دیندار باشد. در ادیان تحریف شده بالخصوص مسیحیت این مطلب را به وضوح می بینیم. (36)

آ مدن  انبیا ی الهی برای به کار انداختن و آزاد ساختن عقل ها و خرد هاست و استادمطهری از جمله هدف هایی که تمامی پیامبران برای پیاده کردن آن مشترک و همسو بو ده اند را، بیدار کردن نیرو های عقلانی بشر و برداشتن زنجیره هایی که عقل و خرد را در بند می کشد ، می شمارد و اعتقاد دارد حتی پیشرفت هایی که بشر امروز در دستاورد های عقلی و علمی پیدا کرده است، وامدار ظهور انبیا ء در سیره تاریخ زندگی انسان است .

حرف ما این است که اگر پیغمبران نیامده بودند و رهبری نکرده بو دند ، اصلاَ این عقل در همان حد کودکی مانده بود و بشر به این حد نرسیده بود ما الان بشر آزاد شده را داریم می بینیم ، می گوییم می رود به کره ماه ، خیال می کنیم اگر پیامبران هم در چند هزار سال پیش نیامده بودند ، بشر امروز باز هم به کره ماه می رفت در صورتی که این پیامبران بودند که آمدند و زنجیرها را از عقل بشر پاره کردند و به او شخصیت دادند.(37)

بشر در ازای تاریخ خود،  بر مدار تقلید و پیروی از نیاکان زندگی می کرده و پایه های زندگی او بر آن استوار است . وقتی پیامبران، امتها را به اندیشه پدید آوردن دگرگونی زندگی ، ایمان به باورها و دستور العمل های رهایی بخش فرا می خواند ند ، سخن آنان در برابر پیامبر جدید این بود که : ما پدرانمان را بر آیینی یافتیم و ما در پی آنان روانیم.(38)

انسانی که در برابر ساخته و پرداخته خودبه کرنش و تعظیم می ایستاده ، خاک و سنگ می پرستید ه و بی هیچ اندیشه ای پیرو راه وروش کهنه و خرافی پیشینیان بوده است و به آن خرسند بوده ، بشری که خورشید و ماه و ستارگان را پرستش   می کرده و حتی انسانهای همانند خود را خدای خود می پنداشته و نه تنها فرمانبر بی چون و چرا ی ایشان بوده که آنان را مالک و اختیار دار هستی خود می دانسته است ، به راستی اگر در چنین سطحی از تاریکی های فکری و عقلی بشر ، پیامبران نمی آ مدند تا چراغ عقل واندیشه را روشن کنند ، روش های نوین زندگی و تفکر را به بشر بیاموزند ، انسان و جهان را به    گو نه ای خرد مندانه تفسیر و روشن گری کنند و افقی باز و نو از حیات ارائه دهند ، آیا هم اکنون بشر در چنین مرحله ای از تکامل به سر می برد ؟ پیامبران فرستاده شده اند تا نعمت هایی که خدا به بشر داده به یا دشان بیاورند و با نمایان ساختن گنجینه های پنهان عقل ها و شکو فا کردن نیروی خرد و خرد ورزی در انسانها به آنان بفهمانند که نباید خرد را در اختیار و فرو دست پدیده ها بدانند ، بلکه پدیده ها و نعمت های طبیعی به تمام درخدمت و فروگرفته شده اندیشه و خرد انسانند(39)

پس در حقیقت بشر در مکتب انبیا و در رو شنای آموزه های وحیانی ایشان به رشد و تکامل فکری و عقلی رسید تا آن که امروز توانست با تکیه بر بلوغ فکری و خرد تکامل و رشد یافته خویش به تمدن برسد . شهید مطهری از یک نگاه ، دین را مجموعه قانون ها و آیین های تکامل اجتماعی انسان تفسیر می کند .(40)و بر آن است که بشر در سایه دین به سر نوشت راستین خود که تکامل همه سویه است ، تکامل در مهربانیها و مهر ورزی ها ، تکامل در احساس ها و هیجان های انسان دوستانه و .... خواهد رسید.(41)

بنابر این ، متن ناب ادیان الهی و راه وحی نه تنها ناسازواری با خرد ورزی و یافته های علمی و تمدن خرد گرایانه بشر ندارند که دستیابی بشر امروز به جنبه هایی از تکامل و تمدن را نیز، بازده و سرانجام کوشش تاریخی پیام آوران وحی و نتیجه طبیعی بیدار گری فکری آنان در ازای حیات انسان می شمارند .

 عقل و دین  در اصل و اساس و به خودی خود نا سازگار نبوده ونه دین عقل ستیز و علم گریز است و نه علم و عقل ، دین و دینداری را از میدان به در شده می خواهند . پس باید در پی شناسایی انگیزه هایی بر آمد که در نا ساز گار جلوه دادن این دو نقش داشته اند . دو گروه عرصه دار این میدان بوده اند:

1-    دیندار نمایان ، گندم نمایان جو فروش ، نا دانانی که نان دینداری مردم را خورده اند و از نادانی و نا آگاهی مردم سو ء استفاده کرده اند . این گروه برای آن که نادانی خود را بپوشانند ، مردم را از علم به عنوان رقیب دین ،       می تر سانده اند.

(7)

2-    " تحصیل کردگان " و " دانش آموختگان بی تعهد " که خواسته اند برای بی قیدیها و فسادو نا هنجاری ها ی اخلاقی خود بهانه و دلیلی داشته با شند . ایمان ، علم و عقل را برای سعادت و رونق و پیشرفت زندگی انسان کافی دانسته و چنین وانمود کرده اند که علم وعقل ، از دینداری باز می دارند .

 در این میان کسانی بوده و هستند که نه با دسته نخست دمسازند و نه با دسته دوم دمخور . اینان راه مستقیم را می پو یند و هم از علم بهره می برند و هم از دین .(42)



 
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½:  |  جمعه 86 بهمن 19  ساعت 2:9 عصر 

    ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½اگ
ابن سینا و تشیع دوازده امامی
[عناوین آرشیوشده]